سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]

حسام الدین شفیعیان


 

شاید یکی از راههای شناخت صفات و روحیات یک فرد..هنگامی می باشد که با مرگ..روبرو می شود.

و از این مهمتر آن لحظه ای است که در آخرین دقایق زندگی با قاتل خود روبرو می گردد.

علی پیشوای فکری و مذهبی و سیاسی..در سال 40هجری..بدست ابن ملجم..یکی از متعصبین قشری..شهید

می شود.او از نزدیک شاهد مرگ عثمان و تبعات سیاسی آن بوده است.او دیده است که مرگ عثمان..باعث

بوجود آمدن بحران سیاسی و اجتماعی در میان امت مسلمان..گردید.و در اثر این مرگ..هزاران نفر..بخاک و خون

غلطیدند.او بخوبی می داند که کشته شدن یک رهبر..تا چه اندازه..جامعه را به آشوب می کشاند..و هزاران فرد بیگناه

در اثر این مرگ..کشته و مجروح خواهند شد.اینست که..در آخرین لحظات حیات پرثمر و پر افتخار خود..به شهادت خود

جنبه ی فردی داده و از پیش جلوی استفاده ی سیاسی آنرا می گیرد و می گوید..فرزندان عبدلمطلب نمی توانم شما را غرقه در خون

مسلمین ببینم در حالی که شعار می دهید ..امیر مومنان کشته شد..هشدار!به هیچ وجه نباید جز قاتل من کشته شود..دقت کنید ..تا زمانی

که در اثر این ضربت مردم..پس آنگاه ضربه ای در ازای ضربه اش به او بزنید.اما مباد که اندام هایش را قطعه قطعه کنید!

چرا که از رسول خدا شنیدم که فرمود..مبادا!اندام موجود زنده یا مرده را تکه تکه کنید..اگر چه سگ درنده و هار باشد.

او حتی از این هم بالاتر میرود..لحظاتی تامل می کند ..تا خشم و احساسات دوستان و یارانش فرو نشیند و آنگاه می گوید..اگر قاتلم

را ببخشم..این موجب نزدیکی ام به خداست..برای شما نیز بخشش ارزنده است.پس ببخشایید!مگر دوست نمی دارید که خدا شما را

بیامرزد؟...راستی در کجای تاریخ..چنین نمونه ای را سراغ داریم.راستی این نوع انتخاب و این نوع برخورد..از چه جهان بینی و تلقی ای..نشات

گرفته و منشاء انسانی آن کدام ست؟شاید عمیقترین جمله ای را که در تاریخ بشر برای حفظ ارزشهای بشری و حقوق انسانی..و تنظیم

روابط میان انسان ها..عنوان شده است..و در عین حال نشان دهنده ی شیوه ی تفکر نویسنده ی آن است از قلم علی تراوش کرده است.

آنجا که به فرزند گرامی اش..امام حسن می نویسد..فرزند !خودت را میان خود و دیگری میزان قرار ده! و بنابر این برای دیگران

آنرا بپسند که برای خود می پسندی..و آنچه را که دوست نمی داری برای دیگران نیز نپسند..و همچنان که دوست نداری به تو ظلم شود..

تو هم به دیگران ظلم مکن.و آنگونه که به نیکی مردمان امیدواری..تو هم به آنان نیکی کن.//

آری اینست خاستگاه انسانی.. و علت اصلی و اساسی بینش انقلابی و توحیدی علی.او به خاطر خدا به انسان عشق می ورزد.و بر این اساس آن رابطه

متقابل و دو طرفه را که نگهدارنده ی اساس اجتماع بشری است..توضیح می دهد و سفارش می کند.

 

از کتاب حکومت در نگاه علی(ع)-از زنده یاد استاد محمد جواد شفیعیان



حسام الدین شفیعیان ::: چهارشنبه 92/8/1::: ساعت 4:9 صبح


جنایت امپریالیسم آمریکا

نموداری دیگر از خسران انسانها در قرن بیستم

و بالاخره با استفاده از جهل و غفلت انسان غربی بود که متفقین،فرمان قتل عام مردم ژاپن را در دوشهر هیروشیما و ناکازاکی با بمب اتم صادر و تائید کردند و آنجا را با خاک یکسان ساختند.

و با استفاده از همین جهل و غفلت انسان غربی بود که دولت آمریکا در چهره ی بزرگترین امپریالیست جهان خوار،از جنگ جهانی دوم به این سو،وارد صحنه ی سیاست استعماری شد تا به تدریج جای همه ی دولت های استعمارگر غربی را در جهان بگیرد وخود یکه تاز میدان چپاول و غارت گردد.

جنایت آمریکا در فلسطین

با استفاده از جهل و غفلت انسان غربی بود که امپریالیسم آمریکا به تقویت و تایید صیهونیسم تجاوز گر برخاست و بعنوان نخستین اقدام امپریالیستی خود، پس از جنگ جهانی دوم،با همه ی قوا به صیهونیست های اشغالگر کمک کرد تا صدها هزار نفر،مردم محروم و مظلوم فلسطین را،با سبعانه ترین شیوه ها، از سرزمین پدریشان بیرون کنند و آنها را از خانه و کاشانه شان محروم سازند و بعنوان آوارگان در کشورهای عربی پراکنده شان نمایند تا دولت غاصب صیهو نیست اسرائیل در سال 1948 میلادی اعلام موجودیت کند و باصطلاح ((مشعل آمریکا در خاورمیانه))گردد و در واقع پایگاه تجاوز آمریکا در شرق اوسط.

جنایت آمریکا در ویتنام:

با استفاده از جهل و غفلت انسان غربی بود که امپریالیسم آمریکا در سال 1954 جای دولت استعمارگر فرانسه را،که آخرین پایگاه نظامی ش در ویتنام توسط ویتکنگها در شرف سقوط بود گرفت و بیست سال تمام بنام ملت آمریکا بمب بر سر آنها ریخت ووقیحانه ترین شکنجه ها و کشتارها را نسبت به آنها اعمال کرد و متجاوز از نیم میلیون سرباز را به آنجا کشید وبر جان و مال و ناموس و هستی آنها غالب و حاکم کرد.اگر چه در پایان کار شکست نصیبش شد،آنهم ازیک کشور آسیائی عقب مانده در خاور دور

جنایت آمریکا در کره:

با استفاده از جهل و غفلت انسان غربی بود که امپریالیسم آمریکا بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم با نیروها و تجهیزات خود علیه مردم سرزمین کره تاختن گرفت و جنگ کره را با آن همه مصائب و خسارات بوجود آورد.اگرچه در پایان کار شکست نصیبش شد،آنهم از یک کشور آسیائی عقب مانده در خاور دور.

جنایت آمریکا در ایران:

با استفاده از جهل و غفلت انسان غربی بود که سال 1953 امپریالیسم آمریکا به کمک سازمان جاسوسی خیانت پیشه ((سیا))و ایادی و عوامل سرسپرده اش در ایران ،حکومت ملی مردمی مصدق را در ایران واژگون کرد و بیست و پنج سال تمام یعنی که یک ربع قرن سایه ی سیاه سنگینش را بر سر ملت محروم ما افکند،و در این مدت از هیچ جنایتی و خیانتی در حق مردم ما دریغ نورزید و هستی ما را به غارت برد.و مستبدترین حکومت را بر سرگذشت و سرنوشت ملت ما مسلط ساخت و مخوفترین سازمان اطلاعاتی و جاسوسی را در این کشور بوجود آورد تا با هولناکترن شکنجه ها و آزارها و تبعید ها و زندان ها و بازداشتها صدای حق طلبان را خاموش کند.و با قتل عام هایی همچون دوازدهم محرم (15خرداد 42)نفس ها را در سینه ها حبس کند و از ما بردگانی فرمانبردار بسازد.اگرچه سرانجام شکست نصیبش شد و این ملت توانست با سلاح ایمان و جهاد و شهادت پس از یک مبارزه پیگیر یکساله و دادن شصت هزار شهید و صدهزار زخمی و مجروح و معلول بزرگترین قدرت سرسپرده ی آمریکا را در این منطقه حساس استراتژیک نظامی،سیاسی،اقتصادی واژگون کند.

1-برای آگاهی بیشتر از نقش و نفوذ آمریکا در اشغال فلسطین و تاسیس دولت غاصب اسرائیل و کمکهای مالی ونظامی و سیاسی ایالات متحده به این کشور به:

واشنگتن در تل آویو:ابوزید که اخیرا بنام آفریقا در چنگال اسرائیل تجدید چاپ شده است.}1359//تجدید چاپ1359 شمسی

استراتژی صلح:جان کندی و نیز:

کتابهای //دیر یاسین//درباره فلسطین//عرب و اسرائیل//می رویم که هیزم جمع کنیم//و...

.............................................................................................................

2-برای آگاهی بیشتر از جنایت آمریکا در ویتنام و توطئه های این شیطان بزرگ در دیگر کشورها رجوع کنید به:

زندگی، جنگ و دیگر هیچ اوریانا فالاچی

جنگ بی پایان یا آمریکا در تدارک ویتنامهای دیگر//در سه جلد

....................................................................................................................

جنایت آمریکا در کوبا:

با استفاده از جهل و غفلت انسان غربی بود که امپریالیسم آمریکا نزدیک به یک ربع قرن حکومت دیکتاتوری((باتیستا))را بر گرده ی مردم کوبا سوار کرد و انواع خیانتها و جنایتها را در حق این ملت روا داشت.اگرچه سرانجام شکست نصیبش شد و ملت کوبا توانست برهبری ((فیدل کاسترو)) و افرادی چون((چه گورا)) در سال 1963 پیروزی یابد.

.........................................................................................................................

1-جنگ شکر در کوبا ((ژان پل سارتر و نیز مسائل آمریکای لاتین))

..............................................................................................................................

جنایت آمریکا در شیلی:

با استفاده از جهل انسان غربی بود که امپریالیسم آمریکا حکومت ملی سالوادر آلنده را پس از سه سال در 1970 میلادی با یک کودتای نظامی بوسیله عامل سرسپرده اش ((ژنرال پینوشه))واژگون کرد و نظامیان خود فروخته را در شیلی حاکم ساخت.

......................................................................................

1-برای آگاهی بیشتر از توطئه های آمریکا در شیلی رجوع کنید به:مقاله ی ((شیلی در تنگنای اقتصادی))در ((کتاب توس))

.................................................................................................

 

 

 



حسام الدین شفیعیان ::: چهارشنبه 92/8/1::: ساعت 4:6 صبح


سرآغاز

فلسفه ی این همه ستایش های شگفت آور از نماز، و بزرگداشتهای حیرت انگیز از نماز گزاران راستین-با همه ی سهولتی که به ظاهر در گزاردن این فریضه ی اسلامی نسبت به دیگر فریضه های ،همچون روزه،حج و جهاد مشهود ست-چیست؟

کدامین انگیزه و یا انگیزه های هستی ساز مکتوم در جوهر این عبادت، موجب سهمگین ترین تهدید های خیره ساز،از خوار-شمارندگان و سهل انگاران آن، گشته است؟ چرا خدای آنان را با بانگ پر تهدید (ویل1)به باد انتقاد شدید گرفته، و از آنها با صفت ((منافقان خدعه گر2))یاد کرده،و معصومین ،((استخفاف 3)) آنرا نشانه ای از عدم مسلمانی و موجبی برای بی بهرگی از شفاعت خویشتن4))تلقی کرده اند؟

چرا خدای حکیم در پیامنامه ی آسمانی همه سونگرش ((قرآن))آنجا که سخن از ((خویشتن داران5))میراند پس از ایمان به خود،بر پاداشت نماز را،نخستین نشانه ی پرهیزگاران می داند؟

چرا در این کتاب جهت بخش زندگی،به هنگام بر شمردن ویژگیهای ایمان آورندگان راستین، باز نخستین ویژگی آنان را ((خشوع در نماز))و واپسین نشانه ی آنرا،در ((پاسداری این عبادت6))می نمایاند؟

چرا آنرا عاملی بس نیرومند در ((بازداشت انسان از فحشاء و منکر 7))رسواگریها و زشتیهای هرزمان –می داند و به برپاداشت هر چه استوارتر آن فرمان داده،یادخویش را در نماز بس بزرگ نموده است؟

چرا پیشوایان سترگ اسلامی،جای،جای،از نماز بزرگترین ستایشهای چشمگیر را کرده، و با زیباترین و جانبخش-ترین تعابیر همانند ((نماز وسیله ی بلند پروازی روح مومن8))((نماز برترین وسیله ی نزدیکی به حق پس از معرفت به او9))و دهها و صدها تعبیر تحرکزای دیگر ما را به گرایش آگاهانه بدان ،وباز-شناخت هر چه بیشتر پایگاه عظیم آن در آیین اسلامی برانگیخته اند/

چرا از آن به ((ستون دین))،و ((پایه ی فسطاط ایمان))((اصل اسلام))((رهاگر ازبندها))پاک سازنده ی انسان از بزرگخواهی های ضد خدایی))تعبیر شده است؟

چرا همه ی کردارهای آدمی در گرو صحت نماز بوده پذیرش نیکوکاریها به ((قبول نماز))منوط گشته است؟

چرا ((همه ی پیامبران سفارش آخرینشان به نماز بوده17))توجه پیروان و آیندگان خویش را بدین مهم معطوف داشته اند؟

و سرانجام چرا حتی در سفرهای خطر آمیزی که بمنظور هجرت یا جهاد صورت می گیرد،باز خداوندگار حکیم،ترک آنرا جایز نشمرده وبه برپاداشت ((اقتصاری)) آن فرمان می دهد؟

....................................................................................................................................

توضیحات و پاورقی ها

1-قرآن کریم ،سوره ی ماعون(107)،آیه 4تا 7

2-قرآن کریم:سوره ی نساء (4) ،آیه ی 142

 

 



حسام الدین شفیعیان ::: چهارشنبه 92/8/1::: ساعت 4:1 صبح


ترجمه ی نامه ی شماره ی 26

فرمان امام علی به یکی از کارگزاران خود:که او را به جمع آوری زکات فرستاده بود

کارگزارم را فرمان می دهم که:

در نهانی های ماموریتش"و پنهانی های شغلش"همواره خدا را در نظر داشته باشد.

آنجا که جز خدا حاضر و جز او ناظر و سرپرستی نیست.

و همچنین او را فرمان می دهم"به اینکه:

کاری نکند که ظاهرا"در اطاعت خدا:و باطنا"در خلاف آن باشد.

فردی که ظاهر و باطنش:و حرف وعملش:دوگانگی نداشته باشد.

مسئولیت(امانت) را خوب به جای آورده:و خدا را خالصانه پرستش کرده است.

و فرمانش می دهم که:

با مردم از سر بی تفاوتی و اکراه روبرو نشود وبه آنها دروغ نگوید.و بعلت تسلط و فرمانروایی که بر آنان دارد نسبت به آنها بی رغبتی نشان ندهد:چرا که آنان برادران دینی:و در راه احقاق حق:یاوران و کمک کنندگانند.

و اما برای تو در این زکات:حقی مسلم و مشخص است.

تنگدستان و مستضعفین بی چیز نیز:در این مال:سهیمند.

پس همانگونه که ما به پرداخت حق تو وفاداریم:تو نیز به پرداخت حقوق آنان وفا کن.

و اگر بدینگونه رفتار نکنی:در روز رستاخیز:در مقابل اکثریت خلق قرار خواهی گرفت.

و بدا به حال کسی که در پیشگاه خدا:دشمنانش بی چیزان و بیچارگان و مستضعفین و رانده شدگان و قرضداران محتاج باشند.

و کسی که مسئولیت (امانت)را بی ارزش و دست کم گیرد:و در علفزار خیانت:به چرا سرگرم شود:و نفسش را و دینش را:از پاک نکند:نسبت به خودش:بزرگترین پستی وزبونی را در دنیا روا داشته:و در آخرت نیز:از آن هم پست تر و زبون تر خواهی بود.



حسام الدین شفیعیان ::: چهارشنبه 92/8/1::: ساعت 3:43 صبح


روش اقتصادی حکومت در نگاه علی(ع)

روزی که علی بنا به تقاضا و خواست اکثریت توده های مستضعف حاضر در مدینه خلافت را می پذیرد:و به میثاق خداوندی مبنی بر عدم سکوت عالمان در برابر سیری و ستمبارگی استثمارگران و گرسنگی مظلومان و محرومان جامعه ،جامه ء عمل می پوشاند،خود را در برابر انبوهی از مسائل بخصوص مسائل اقتصادی ناشی از بیست و پنج سال حکومت دیگران می یابد.به تعبیر خودش در شرایطی حکومت را می پذیرد که عدالت همچون ماه شب آخر به محاق می رود.

اما او کسی نیست که وجود چنین شرایط و وضعیتی را که میراث اسلاف اوست دستاویزی و بهانه ای برای گریز از مسئولیتی قرار دهد که بهر حال  بنا به خواست اکثریت توده های مستضعف بر دوش اش نهاده شده، و او هم این مسئولیت را پذیرفته است.

پس باید دست به کار شد و با وجود همه ء نارسائی ها، جامعه را در جهت آرمانهای مکتب سوق داد،و پیشتر از همه به حل مسائل اقتصادی آن پرداخت،چه دیگر با روی کار آمدن او،مسئله ء سیاسی جامعه بطور انقلابی حل شده است.اکنون باید به سراغ مسائل اقتصادی که از جمله نیازها و خواستهای اساسی توده های زحمتکش و مستضعف جامعه است رفت.

به این منظور علی دو اقدام انقلابی و مهم را سرلوحه ء برنامه ء حکومت عدل خویش قرار می دهد.و به شدت بر آن تکیه می کند:

نخست:مصادره ء انقلابی اموال غاصبان و استرداد آن به توده های مستضعف جامعه و دیگر: احیاء انقلابی سنت برابری در تقسیم بیت المال آنچنانکه در زمان پیامبر صورت می گرفت.

در رابطه با اقدام نخستین است که علی در اولین روزهای خلافت صریحا" اعلام می کند که:

به خدا قسم آناموال غصب شده را هر کجا بیابم حتما" به مردم برمی گردانم اگر چه بوسیله ء آن ازدواجی صورت گرفته باشد یا کنیزانی خریده شده باشند."

اکنون باید دید این اموالی که علی از آن یاد می کند چه اموالی است و ریشه و علت اصلی جمع آوری آنها، آنهم در لوای حکومت اسلام و در دوران 25 ساله ء فترت از کی و از کجا مایه گرفته است.و میزان این غارتها و غصب ها تا به کجاست که علی آنچنان با شدت و حدت از مصادره ء آنها سخن می گوید.

برای این منظور نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ 25 ساله ء فترت و صرفا" در رابطه با مسائل اقتصادی ضروری می نماید.چه آنچه از تاریخ اسلام بر می آید چیزی جز این نیست که در مدینه پیامبر اساس تقسیم بیت المال بر پایهء مساوات و برابری بوده است.به اضافه زندگی مهاجرین و انصار آنچنان بر مبنای ایثار به یکدیگر گره خورده بود که کسی را سودای انباشتن مال در سر نبود تا چه رسد به غصب و چپاول.

بنابر این آنچه که علی از آن یاد می کند مسائلی است که در زمینه ء اقتصادی در دوران خلفا و عمدتا" عمر و عثمان رخ داده است.

اساسا" می توان به دو جریان "شیعی و "سنی و یا بهتر بگوئیم دو نوع نگرش، در تاریخ اسلام به لحاظ " اقتصادی"، "سیاسی"اعتقادی "نگاه کرد و در این میان، سیر تحول و فراز و نشیب های هر کدام را مورد دقت نظر قرار داد.اما به لحاظ اقتصادی ما در سیر این تحول، در ابتدا با دوگرایش به "چپ و " راست مواجه می شویم.

در آغاز، گرایش به سمت راست که بطور ضعیف از عمر شروع می شود و در عثمان و معاویه به اوج خود می رسد.

و گرایش انقلابی، که در مقابل این گرایش قرار دارد و آن عبارتست از علی و فرزندانش (علویان) و شیعیانش همچون ابوذر و عمار و...

این گرایش در برابر آن جریان، بشدت موضع گرفته و سخت مقاومت می کند.

در زمان عمر مشاهده می شود که او خلاف زمان پیامبر و حتی خلاف زمان ابوبکر، افراد را در اخذ مال ،از بیت المال، ملحوظ می دارد.

آیا او با حسن نیت چنین خطایی را مرتکب شده است؟

آیا او در اجتهادش چنین اشتباهی را انجام داده است؟

و یا مطلب از این حرفها ، بسی عمیق تر است! یعنی برای حفظ موقعیت سیاسی خود، بدین کار دست زده است!

هنگامی که ما به آن بخشش ها ، آنهم به صورت فردی و جزیی بلکه بصورت یک " جریان" نگاه می کنیم، مشاهده می کنیم که این گرایش کاملا" آگاهانه صورت گرفته است.

عمر در ابتدا زمینه ء طبقاتی شدن جامعه را فراهم ساخته و این نابرابری و تبعیض را در محدوده ء کوچکی انجام می دهد، و پس از مدت کوتاهی میوه های جامعه ء اسلامی طبقاتی شده و نظام استضعاف جانشین نظام اسلامی می گردد.

راستی عمر چه کرد؟ عمر به بهانه ء اینکه منزلت و"قدر" و "شأن" افراد با هم یکسان نمی باشد و مجاهدین سابقه دار، با کسانی که پس از آنان و بعد ها اسلام آورده اند،(تازه اسلام آورده ها، جدید الاسلام ها) برابر نخواهند بود.

میان افراد تبعیض روا داشت، و به گفته ء ابویوسف-قاضی القضاهَ عهد هارون-الرشید-در کتاب مشهورش "خراج"بر هر کس بر اساس رنجی که در این راه متحمل شده بود و سابقه و گذشته اش تقسیم مال کرد و به کسانی که در جنگهای صدر اسلام شرکت کرده بودند، مقدار زیادتری سهم قرار داد، تا کسانی که در آن جنگ ها، حضور نداشته اند.".*

عمل عمر، بظاهر مقبول و شایسته بود اما در واقع پایه و اساس تبعیض را در جامعه ء اسلامی بنیان گذاشته بود، صحبت کردن از شأن"و منزلت" و "سوابق" و "شیخوخیت" افراد، آنهم در مکتب اسلام که ملاک را تقوا دانسته، و آنهم نه در حیات دنیوی که در حیات ارزشی و اخروی پاداش افراد را منظور می کند،بسیار از خواست و آرمان مکتب دور بود.

و بدین ترتیب ذره ذره جمع شد و در زمان عثمان آن اختلاف ناچیز اولیه سر به فاصله ای عظیم نهاد.یعنی کار به جایی رسید که عثمان:

اولا" در میان همه ء مردم آن روش را پیاده نکرد و صرفا" در میان نزدیکان و خویشاوندانش معمول داشت.

ثانیا"در شمارشی عظیم بیت المال مسلمین را غارت و چپاول نمود.

صاحب"الغدیر" درباره ء ثروت عثمان پس از مرگش گزارش می دهد که: هزار شتر در بذه از وی بجا ماند و در...وادی القری به ارزش 200هزار دینار طلا".

و مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد1/صفحه ء 433 می نویسد:

"در مدینه ساختمان کرد و...چشمه ها و بستان ها بیاندوخت."

و عبدالله بن عتبه می گوید:

روزی که عثمان کشته شد، اموال وی نزد خزانه دارش به  000/150 دینار طلا و یک میلیون درهم می رسید و بهای املاک او در وادی القری و حنین و دیگر جاها 100هزار دینار طلا بود و گوسفند و شتر فراوان از او برجاماند.

آری این بخشش ها در ابتدا به نام دیگران و برای امر مقدس! صورت می گرفت و پس از آن به سوی جیب شخصی خلیفه سرازیر گردید.

در اینجا بد نیست سیاهه ای از بخشش های خلیفه و گنج هایی را که به برکت او به این و آن تقدیم شده است عینا" از کتاب الغدیر نقل کنیم: اینها بخشش های بیدریغ خلیفه ء مسلمین است به اطرافیان خود:

...............................................................

دینار طلا$......000/500.............نام صاحبان...مروان.......

$.................100000........./..............ابن ابی سرح....

$...........................200000.........../...........طلحه.....

$........................2560000............./..............عبدالرحمن...

$.......................500000........../.....................یعلی بن امیه...

$............................150000........./......................زیدبن ثابت...

$......................100000............./................خود خلیفه (عثمان)..

$........200000........................................./..............خود خلیفه و...*.



حسام الدین شفیعیان ::: چهارشنبه 92/8/1::: ساعت 3:40 صبح

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >